معنی از جزایر خلیج‌فارس

فرهنگ فارسی هوشیار

جزایر

(تک: جزیره) از پارسی گزیرک ها آبخوست ها (اسم) جمع جزیره آبخست ها جزیره ها.

فرهنگ معین

جزایر

(جَ یِ) [ع. جزائر] (اِ.) جِ جزیره، آبخست ها، جزیره ها.

فرهنگ عمید

جزایر

جزیره

لغت نامه دهخدا

اصحاب جزایر

اصحاب جزایر. [اَ ب ِج َ ی ِ] (اِخ) بر گروهی از جنگاوران اسلام اطلاق میشدکه جزایر اطراف فارس را تصرف کرده بودند، و در آن هنگام که علاء حضرمی عامل عمربن خطاب بر بحرین بود هرثمهبن عرفجه ٔ بارقی را به فارس فرستاد و او از این دیار جزیره ای بنام لارو را تصرف کرد و چون این خبر به عمر رسید به علا نامه ای نوشت که عتبهبن فرقد سلمی را بمدد هرثمه بفرستد و این گروه را اصحاب جزایر خواندند. ابن البلخی آرد: نامه ای نبشت [عمر] سوی علاء حضرمی تا عتبهبن فرقد السلمی را بمدد هرثمهبن جعفر البارقی فرستاد تا با دیگر اصحاب جزایر جنگ میکردند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ طهرانی ص 93). و رجوع به فتوح البلدان بلاذری چ مصر ص 393 شود.

واژه پیشنهادی

یکی از جزایر خلیج‌فارس از توابع بخش کیش

جزیره هندرابی


از جزایر ژاپن

جزایر ایزو

جزایر آواجی

جزایر اوگاساوارا

جزایر ساتسونان

جزایر کازان


از جزایر بحرین

جزایر دواخیل

معادل ابجد

از جزایر خلیج‌فارس

1213

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری